کمک مالی دولت به حوزه، آری یا خیر؟

در سالهای اخیر، برخی از مدعیان نواندیشی دینی، با استناد ناقص و گاه تحریفشده به سخنان برخی بزرگان، دریافت بودجه از دولت را معادل «خیانت»، «دولتیشدن حوزه» و «از دست رفتن استقلال علمی روحانیت» معرفی کردهاند. این در حالی است که مسئله استقلال حوزه و نسبت آن با دولت اسلامی، یکی از بحثهای مهم و دیرپای در اندیشه شیعه بوده و همچنان محل گفتوگوست. تمامی بزرگان انقلابی و حتی شخصیتهایی که چندان در ادبیات سیاسی فعال نیستند، بر اهمیت استقلال حوزه تأکید کردهاند؛ اما پرسش اصلی این است که استقلال حوزه دقیقاً به چه معناست؟ و آیا دریافت بودجه از دولت لزوماً به معنای وابستگی علمی و فکری است؟ در این نوشتار نخست ادعاهای این جریان بازخوانی شده و سپس مبانی نظری آن نقد خواهد شد.
ادعاهای جریان مدعی «استقلال مطلق حوزه»
برخی نواندیشان دینی با نقل گزینشی از سخنان برخی علمای نجف، چنین القا میکنند که حوزههای شیعه بهصورت مطلق و بدون هیچگونه ارتباط مالی با دولتها اداره شدهاند. گاهی حتی ادعاهای شاذی مطرح میشود؛ مثلاً: «علمای نجف هیچگاه کمک مالی دولتی را نمیپذیرند؛ حتی اگر به قیمت ریاضت طلاب تمام شود.»[۱]؛ «آیتالله سیستانی اجازه نمیدهد کمکهای اوقاف شیعی وارد حوزه شود و این استقلال، راز شکوه علمی حوزه نجف است.»[۲] و…
چنین اظهاراتی روشن است که نیازمند تحلیل تاریخی و فقهی است و نمیتوان آنها را بهعنوان «سنت قطعی حوزهها» جا زد.
فرضیه اصلی جریان نواندیش: «وابستگی مالی = وابستگی فکری»
نظریه محوری این جریان چنین است: عالم دینی اگر از دولت بودجه بگیرد، بهطور طبیعی در مواضع علمی و فقهی تابع خواست حاکمیت میشود و استقلال فکری و قدرت امر به معروف و نهی از منکر را از دست میدهد.
برخی این فرضیه را به مقاله شهید مطهری («حوزه و روحانیت»، ۱۳۴۰) استناد داده اند. اما این برداشت، تفسیر موسّع و تحریفشدهای از سخن شهید مطهری است و لزوماً با واقعیت تاریخی حوزههای شیعه سازگار نیست. زیرا شهید مطهری تأکید دارد که: تکیه صرف به مردم، روحانیت را در برابر «فشار افکار عمومی» آسیبپذیر میکند. و تکیه صرف به دولت نیز آزادی در برابر قدرت سیاسی را کاهش میدهد. اما هیچجا نگفته که حوزه مطلقاً نباید از دولت حمایت دریافت کند. سخن ایشان درباره «تعادل» و «تنظیم نسبت» است، نه قطع کامل ارتباط.
نقد فرضیه «وابستگی مالی موجب وابستگی فکری است»
۱. نقد استدلالی
این فرضیه از چند جهت ناتمام است:
اولا انسانها همیشه تابع منافع مالی نیستند. تاریخ ادیان پر است از افرادی که در راه باور خود از مال و جان گذشتند.
ثانیا در میان متدیّنان، انگیزههای ایمانی بسیار قویتر از انگیزههای اقتصادی است. نمیتوان با یک حکم کلی گفت هرکس حقوق دریافت کرد، پس استقلالش از بین میرود.
ثالثا وابستگی مالی در همه موارد یکسان نیست. در نظامهای گسترده، کارمند و استاد و روحانی الزاماً تابع کامل دولت نیستند. نمونه روشن آن: اساتید دانشگاه در ایران و جهان علیرغم دریافت حقوق دولتی، منتقد دولتها بودهاند.
۲. مخالفت این فرضیه با تجربیات تاریخی اهل سنت
از لحاظ تاریخی نیز این ادعا ناتمام است. چنین نیست که همۀ علمای اهل سنت به خاطر وضعیت مالی، تابع سلاطین بوده باشند. بلکه بسیاری از آنان مانند ابوحنیفه، احمدبن حنبل و مالک گاه با خلفای زمان خودشان درگیر بوده و مضروب و شکنجه شدهاند. ابوحنیفه و مالک، به خاطر حمایت از قیامهایی علیه خلفای اموی و عباسی، مضروب شدند. حتی مشهور است که ابوحنیفه توسط خلفا مسموم شد[۳]. هرچند مالک با وجود درگیری در یک دوره، در دورۀ منصور با خلیفه همراه شده و از علمای درباری شد[۴]. احمد بن حنبل هم با خلفای زمان، درگیر شده است. هرچند با خلیفه بعدی، یعنی متوکل همراه شده و اعتقادات او به عنوان نظام اعتقادی رسمی اهل سنت پذیرفته شد.[۵] هر چند بسیاری از عالمان اهل سنت درباری بوده و هستند. بحث علت غیرانقلابی بودن علمای اهل سنت، بحثی کلامی – فقهی است که در ادامه خواهد آمد.
بنابراین، این نظریه که چون علمای اهل سنت حقوقبگیر دولتها هستند، پس وابسته هستند، ناتمام بوده و بزرگنمایی این قواعد، کار صحیحی نیست.
۳. مخالفت این فرضیه با تجربیات تاریخی شیعه
ادعای استقلال حوزههای علمیه شیعه در طول تاریخ نیز، ادعایی ناتمام است. زیرا، اکثر حوزههای علمیه شیعه مانند حوزههای علمیه اهل سنت اداره میشده است. این حوزهها دارای منابع مستقل مالی بودند اما از سوی دولتها پشتیبانی هم میشدند.
حوزۀ علمیه قم، در عصر امرای اشعری قم و بعدها امرای آل بویه، همیشه مورد حمایت بود. حوزه علمیه بغداد، که در مرکز خلافت قرار داشته و مراجع تقلید بزرگ شیعه مانند شیخ مفید، سیدمرتضی و شیخ طوسی و … که رسما مقام حکومتی داشتند و از پشتوانه حکومتی استفاده میکردند. در مکتب حله هم علما از حمایت مالی حاکمان شیعی حله بهرهمند بودند. در دوران صفویه و قاجار هم، بخش اعظم مدارس علمیه توسط حاکمان شیعه ساخته شده و علما از هدایا و موقوفات حاکمان استفاده میکردند. هدایا و کمکهای شاهان صفوی وقاجار به علمای نجف هم قابل انکار نیست.
اصولا، محوریت وجوهات برای حوزههای علمیه در دوران معاصر صورت گرفته و قدمتی حدود دویست ساله دارد. بنابراین، حذف تاریخ هزار ساله حوزه و انحصار آن در دورۀ دویست سالۀ گذشته، نوعا خطای تاریخی است.
علت اصلی وابستگی اهل سنت به قدرت
بحث علت رویکرد انتقادی شیعیان به قدرت و نوعی سکوت و همراهی اهل سنت به قدرت، ناشی از مبانی کلامی شیعه و اهل سنت است. از این رو نه فقط عالم شیعه، بلکه افراد غیرعالم شیعه هم از بعد تاریخی رویکرد انقلابی داشتهاند و در مقابل بزرگان اهل سنت نوعا رویکرد همراهی با قدرت دارند. این امر ناشی از جایگاه مذهب و فقه در نظام فکری اهل سنت است. کلام و فقه سیاسی اهل سنت، جایگاه بسیار بالائی را برای خلیفه و پادشاه قائل است و طبیعتا اثر این جایگاه، لزوم مراعات حال او از جانب همۀ مردم از جمله علما خواهد بود. به همین خاطر، اهل سنت چه عالم و چه غیرعالم، چه وابسته به قدرت و چه غیروابسته به قدرت، از بعد شرعی چندان امکان نقد حاکمیت را ندارند. در طرف مقابل، چون شیعه بنیاد حکومتهای موجود را نپذیرفته، طبیعتا از بعد دینی، مانعی برای نقد حکومت نداشته و عالمان دین و افراد غیرعالم هم در صورت امکان به نقد حاکمان پرداختهاند.
کمکهای مالی دولتها از عوامل اصلی شکوفایی حوزه در طول تاریخ
یکی از بحثهای مهم در بارۀ کمک دولتها به حوزههای علمیه در طول تاریخ، بحث جایگاه بسیار مهم فرهنگ در نظام اجتماعی و سیاسی جامعه است. حوزههای علمیه در گذشته، دانشگاههای اصلی در همۀ رشتهها بوده و شاهان و حاکمان با تدبیر، به اهمیت علم و دانش در نظام جامعه پی برده و با تمام توان بخش مهمی از درآمد کشور را خرج مسائل علمی جامعه میکردند.
با مراجعه به تاریخ واضح میشود که شکوفایی علمی شیعه در دورههایی است که دولتمرانی با ایجاد شرایط اقتصادی و امنیتی برای حوزه، علت اصلی رشد علوم در حوزهها بودهاند. مهمترین کتب شیعه در گذشته، در دوران آل بویه نگاشته شده است. دورانی که حاکمان آل بویه، بودجههای کلانی در اختیار عالمان شیعه گذاشته و آنان توانستند در کمال امنیت کتابخانههای بزرگی ایجاد کرده و به تدوین کتب حدیثی چون کافی و من لایحضر و تهذیب و استبصار اقدام نمایند.
در دورۀ مکتب حله، علت اصلی شکوفایی فقه شیعه در این دوره، حمایت دولتمران شیعی حاکم بر شهر حله بود که بعدها این حمایتها با حمایتهای مغولان مضاعف شده و سبب گسترش هرچه بیشتر فقه شیعه شد.
در دوران صفویه هم آثار گرانسنگ وسائل الشیعه و بحارالانوار و … نگاشته شده است. در دوران قاجار هم، هر چند عالمان دین در نجف بودند، اما از حمایت جدی شاهان قاجار بهرهمند بوده و بسیاری از بزرگان مملکتی در عصر قاجار هدایای بسیاری برای علمای نجف گسیل میداشتند. قطع این هدایا در اواخر قاجار و اوایل عصر پهلوی، سبب ایجاد بحران مالی در نجف و کاهش شدید رونق علمی در این شهر شد. به گونهای که حوزه علمیه قم، بدیل جدی این حوزه تبدیل شد.
نکته: لزوم کمک دولت به حوزههای علمیه در برابر تهاجم غرب
در حالی که دشمن دارد به میزان فوق العاده زیادی علیه فرهنگ جامعه هزینه میکند و صدها شبکهماهواره ای و تبلیغی علیه دین و فرهنگ جامعه راهاندازی میکند، نباید وظیفه مقابله با این دشمن را بر عهده تعداد معدودی از افراد اهل خیر و کمکهای محدود مالی مؤمنان گذاشت. این افراد هرگز توانایی مقابله با لشگر عظیم فرهنگی دشمن را ندارند. واگذاری این عرصه به خیران مانند واگذاری بحث نظامی جامعه به خیران است. آیا هیچ عاقلی میپذیرد که بودجه نظامی کشور رها شده و بر عهده افراد خاص و خصوصی واگذار شود. همانگونه که دولت وظیفه تأمین امنیت نظامی و حفاظت از مرزهای فیزیکی کشور را بر عهده دارد، این دولت وظیفه حمایت از مرزهای عقیدتی و فرهنگی کشور را هم برعهده دارد.
بنابراین حمایت از حوزههای علمیه، وظیفه قطعی دولتها در تمام طول تاریخ بوده و هست و البته وظیفه عالمان دین، فهم شرایط جامعه و استفاده بهینه از منابع و بودجههای دولتی است.
نتیجهگیری
ادعای بعضی از علمای نجف و بعضی از مدعیان نواندیشی در بارۀ لزوم قطع کمکهای نظام اسلامی و دولت جمهوری اسلامی ایران و عراق به حوزههای علمیه، بسیار بیش از آنکه متکی به واقعیات باشد، نوعی سیاستبازی یا بیاطلاعی از تاریخ تشیع و نظام اقتصادی و علمی تشیع است. این افراد با درک غلط از تاریخ تشیع، تعاملات بزرگان شیعه را در دورههای آل بویه، مغولان مسلمان، صفویه و قاجار را نادیده میگیرند و از سویی با درک غلط از شرایط جنگ نرم در جهان امروز، خواستار مبارزه تنهای حوزههای علمیه با قدرت نرمافزاری بیانتهای صهیونیسم بین الملل علیه ایران و اسلام و تشیع هستند. چگونه حوزههای علمیه با منابع محدود خیریه، می توانند در برابر میلیاردها دلار بودجه ضد دینی صهیونیسم، مبارزه کنند. یکی از بزرگترین خیانتها به حوزه کم کردن بودجههای دولتی برای حوزه و ایجاد بحران مالی در حوزه علمیه قم بود. بحرانی که سبب خروج هزاران طلبه از قم و تعطیلی بسیاری از مدارس علمیه در سراسر کشور شد.
حجتالاسلام سیدمحمدهادی پیشوایی
[۱]. ابوالفضل فاتح، مکتب نجف اشرف؛ نگاهی از بیرون، ۳/۱/۱۳۹۸
[۲]. سروش محلاتی، حوزه نجف، حوزه استقلال و آزادی، شفقنا، ۰۶ / ۰۱ /۱۴۰۳
[۳]. ویکی شیعه، مدخل ابوحنیفه
[۴]. ویکی شیعه ، مدخل مالک بن انس
[۵]. ویکی شیعه ، مدخل احمد بن حنبل